برو جلو هنوز راه بازه مرد
با همه غمایی که داری باز تو بخند
دردا روی تنم خالکوبین
نمیخوام زندگیت بشه داستان من
شبا بیدار تا خود 5 شب کنارم هرکی نشست و منه کله شق
گازو گرفتو لایی کشید با شعله پرموسی زیر ...ی كه چی
شبا بیدار تا خود 5 شب کنارم هرکی نشست و منه کله شق
گازو گرفتو لایی کشید چشامون قرمزه بس که بیداری کشید
دوباره بارید از آسمون شهر برف
زوده ولی پاییز نیومده در رفت
میان پایین از بالا دونه های برف
الهی شكر همه چی روبراهه مرد
همون که روزی بود اونقدی که روزی بود
راضی بود بسش بود دنیا توی دستش بود
زیر پاش لغزش شد ، دنیاش بی ارزش شد
طرد شد ، سرد شد توی مشکل غرق شد
برای خواندن کل مطلب به ادامه مطلب بروید
هی چه فاز سنگینی
همه چی سفید سیاهه چیزی رنگی نی
بازم من و یه جسم لش و بی حال
دوباره رنگ پوسته شده گچ دیوار
وای انقد کشیدم که نمی گیره خندم
با چشمام قفلم به این آتیش رو فندک
برای خواندن کل مطلب به ادامه مطلب بروید
یه صبحه دیگه باز نمیشه چشمت
آفتابه رو فیست آشوبه تو فکرت
گمی تو تقویم که دیروز یا فرداس
نایه حرف زدن نداری چه برسه فریاد
زدی به دریا دل نمیره از یادت
ادامه مطلب در ادامه مطلب
کمک میخوای ؟؟
اگه اون چیزی که تو قلب و روحته درست حس کنی و به زبون بیاری حله
بزن بریم
کلمه ی عبورو داشته باشی حله
جلو پیشرو که بزرگترین مافیای قرنه
دورش پره حامیای رپه
حیف رضا نداشته زبون عامیانه هرگز
شباشو گذرونده با خیال و قلبش
شاید می خواسته بکنه آبیا رو زردش
ادامه در ادامه مطلب
مثل برگ به دست باد
وول بزن تو لحظه هات
سخت نگیر که جفت شیش نداد
فکر یار پشتیت نباش
آقا من همینم لعنتی من
رنگ سختیا رو کم ندیدم
برای خواندن کل مطلب به ادامه مطلب بروید
بیدارم از سر شب کل روزو می خوابم
به جای زوزه تو شهر روی لثه می مالم
اشیای دورم رفتن جیبامو پرش کردن
برامون یاد دادن خدامم باز دارم
سیگار یه گوشه لب یه پک عمیق از عمق تن
بیکار تو کل روز و راضی تا که پر شه بخت
برای خواندن کل مطلب به ادامه مطلب بروید
به نام کارگر که بهش کلی عقده آویزونه
کارگری که اسباب زندگیش پشت کامیونه
کارگری که از درد پا مثل پیرها میشینه
خوردن چلوکبابو توی فیلمها میبینه
برای خواندن کل مطلب به ادامه مطلب بروید